آیا سخنان رهبری تکراری و معمولی بود؟
فارس: واکنش های اپوزوسیون به نماز جمعه روز گذشته رهبر انقلاب به طور کلی دو بخش بود. عده ای گفتند ایشان حرف خاصی نزد و عده دیگری گفتند به مسائلی که آنها انتظار داشتند، نپرداخت. آنها که به دنبال حرف خاص در سخنان ایشان می گردند در واقع انتظار داشته اند رهبری در خطبه جمعه، دست خود را از حیث برنامه هایی که در طی ماه های آینده در داخل و منطقه اجرا خواهد شد، رو کند یا حرفی بزند که آنها بتوانند از آن برای تشدید التهاب و بحران نمایی در جامعه استفاده کنند. آیت الله خامنه ای پس از بیش از 50 سال سیاست ورزی، طبعا حرف های خاص خود را به این شکل پشت تریبون نمی گوید. آن برنامه ها را، آنها که باید ببینند در عمل خواهند دید و درباره برخی از آنها شاید تا ابد هم سخنی گفته نشود. آرام کردن جامعه و ندادن بهانه ای به دست اپوزوسیون که بتوانند با اتکا به آن وضعیت کشور را ویژه و بحرانی جلوه بدهند هم هنری است که احتمالا در این روزها فقط از آیت الله خامنه ای بر می آید. او هیجان زده نمی شود و درست در زمانی که همه انتظار شعارهای پرهیجان دارند، بر اصول و راهبردها تاکید می کند.
عده ای هم معترضند که چرا رهبری به مسائلی که آنها علاقه مند بوده یا انتظار داشته اند، نپرداخته است. این هم از ویژگی های آیت الله خامنه ای است که زیر بمباران پروپاگاندای مخالفان راه خود را گم نمی کند، مسئله خویش را تشخیص می دهد و در بازی هایی که مخالفان اساسا با هدف درگیر کردن بزرگانی چون او راه انداخته اند یا اساسا مشارکت نمی کند یا صورت مسئله را چنان تعریف می کند که آنها حس کنند هیچ کاسب نیستند. من درک می کنم که این وضعیت بسیاری از طراحان پروژه های تبلیغاتی علیه ایران را عصبانی کرده ولی خب نباید انتظار داشته باشند کسی که مردی به عظمت قاسم سلیمانی سرباز و شاگرد او بود، در بازی دلقک ها و خبرچین ها بیفتد.
بگذارید چند کلمه هم درباره تکراری بودن بگویم. گرچه سخنان رهبر انقلاب برای هر کسی که گوشی برای شنیدن داشته باشد نه تنها تکراری نبود بلکه بسی نکته های نغز داشت اما از یک نگاه راهبردی گاهی اینکه شما در مقام رهبر یک کشور مقاوم، نشان بدهید نه محاسبات و نه حتی ادبیاتتان تحت فشار عوض نشده، به خودی خود موضوعیت دارد. امریکایی ها فشار می آورند و خود را به در و دیوار می کوبند که همین یک چیز را به دست بیاورند و هر بار که بحرانی خلق می کنند منتظرند ببینند در موضع امام جامعه تردید و تزلزلی رخ می دهد یا نه.
ایامالله، روزهای تاریخساز
جوان: حماسه تشییع میلیونی سپهبد سلیمانی در شهرهای مختلف تجدید میثاقی دوباره با آرمانهای امام راحل عظیمالشأن و شهدای انقلاب اسلامی و بیعتی دوباره با ولی امر مسلمین، رهبر معظم انقلاب اسلامی به شمار میآید. خیابانهای ایران و عراق، بار دیگر گامهای استوار ملت انقلابی و زمانشناس را به خود دید و امید دشمنان به یأس بدل شد. همچنین پاسخ عزتمندانه سپاه پاسداران در سیلی به امریکا در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد نیز روز «تاریخساز» دیگری در صفحات قطور سرنوشت ملت ایران و امت اسلامی بود. اینگونه حماسههای تاریخساز را تنها در قالبی همچون ۲۳ تیر ۱۳۷۸ و ۹ دی ۱۳۸۸میتوان تحلیل و ارزیابی کرد. چه زیباست که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ملت انقلابی تهران، آغوش خود را بهسوی بتشکن بزرگ، خمینی کبیر باز میکند و ۱۰ سال بعد در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با همان حضور میلیونی او را تا دیار ابدی بدرقه میکند. ۱۰ سال بعد حضور مردم در ۲۳ تیر ۷۸، آبی است بر آتش فتنه تجدیدنظرطلبان و ۱۰ سال بعدازآن در ۹ دی ۱۳۸۸، تومار فتنه پیچیده ۸۸ به دست ملت، درهمپیچیده میشود. گویی آزمونی مکرر در پیش روی ملت ایران قرار دادهشده و هر ۱۰ سال از این آزمون خطیر سربلند بیرون میآیند. روزهای تشییع میلیونی پیکر پاک سرداران شهید مقاومت را حقیقتاً باید یومالله دانست؛ روزی که بهرغم همه نارضایتیها و سختی اوضاع معیشتی، یکچیز مردم را به خیابانها کشاند و آن ارادهای که فوق ارادههاست و دلها را متوجه حق میکند. ازآنرو یومالله است که تجدید حیاتی بر حرکت چهلساله ملت در مسیر پیشرفت بهسوی تعالی و تمدن توحیدیای که به مستضعفان و مؤمنان وعده دادهشده، بود. بیتردید در این روز اراده خداوند قادر متعال، دسیسههای همه شیاطین انس و جن را نقش بر آب کرد و جانی دوباره به اسلام و توحید بخشید. این روزها را باید متعلق به مردم و بلکه روز مردم نیز نامید. روزی که مردم صحنه را آنگونه که خود خواستند، ترسیم کردند و در امتداد این تجدید میثاقهای متوالی ۱۰ ساله، برگ زرین دیگری در تاریخ درخشان حقطلبی ملت ایران ثبت و ضبط شد. طیفهای مختلف با سلایق گوناگون، اما یکصدا برائت خود را از دشمنان اسلام و ایران اعلام و ادامه راه نورانی مقاومت را فریاد کردند. بدون شک کثیری از مردم حماسهآفرین ایران که روزهای یومالله را در تقویم تاریخ ایران نقش زدند، نسبت به نارساییهای معیشتی و قصور مسئولان اجرایی در حوزه اقتصادی گلایهمند بوده و هستند. نباید هیچیک از مسئولانی که خصوصاً با عملکرد خود، در دو سال گذشته سختیهای زیادی بر سفره ملت شریف ایران و اقتصاد این کشور مقتدر تحمیل کردند، تصور کنند که کارنامه ضعیفشان از یاد میروند و یا اینکه میتوانند پشت این وظیفهشناسی ملت خود را پنهان کنند. بیتدبیرها و نجومی بگیران بیعمل باید بدانند که باید پاسخگوی اعمال خود در پیشگاه ولایت و مردم باشند و دیر یا زود مردم از مسیر قانونی و راه مردمسالارانه تکلیف آنان را مشخص خواهند کرد. حتی حماسه ۲۷ دی ماه تهران را که تجدید بیعتی بی نظیر در طلیعه گام دوم انقلاباسلامی با رهبر معظم انقلاباسلامی است، باید برگ زرین دیگری در دفتر روزهای تاریخساز ملت ایران دانست. ایامالله دی ماه ۱۳۹۸ قطعاً در یادها خواهد ماند، چنانکه روزهایی، چون ۱۲ بهمن ۵۷، ۱۴ خرداد ۶۸، ۲۳ تیر ۷۸ و ۹ دی ۸۸ ماند و تاریخی شد. ایامالله دی ماه ۹۸ را باید طلیعه دهه پنجم انقلاب اسلامی و حسن آغازی بر گام دوم انقلاب اسلامی دانست. نباید از مطالبات بهحق مردم و جوشش انقلابی آنان که در این روز متبلور شد، غافل شد. سرمایه اجتماعیای که در این ایام برای انقلاب و نظام بازتولید شد فرصتی بینظیر برای تحرک هرچه بیشتر دلسوزان انقلاب و به حرکت وادار نمودن مسئولان بیتدبیر است. باید این فرصت عظیم را مغتنم شمرد.
خطبه شکرانه
کیهان: خطبههای دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی را میتوان «شکرانه ایامالله» دانست. بجا آوردن شکر الهی به واسطه دو ایاماللهی که برای امت اسلام و ملت ایران، عظمت آفریده است و این دو ایامالله در پی استقامت ملت ایران در راه الهی خود و شاکر بودن به درگاه الهی پدید آمده است. از این رو میتوان گفت خطبههای دیروز امام خامنهای- ادامالله ظلهالشریف- از یک سو سپاسگزاری به درگاه الهی بود و از سوی دیگر تعظیم و تکریم ملت بزرگ ایران که شایسته تفضل الهی شدند و در تلاقی این دو، «ایامالله» پدید آمد.
شرکت دهها میلیونی مردم ایران و عراق در تشییع پیکرهای پاک مجاهدان در راه خدا و بویژه سردار بزرگ اسلام، قاسم سلیمانی یک رخداد «بسیار مهم» به حساب میآید. توجه جمهوری اسلامی و مردم آن به آلام جهان اسلام و محرومین عالم و افشای توطئههای خائنانه آمریکا و عوامل آن، ایران را در کانون توجه مردم جهان و بخصوص مسلمانان قرار داده است. امروز دو قطب الهی و شیطانی قدرت در جهان وجود دارد که جمهوری اسلامی در کانون قدرت الهی و آمریکا در کانون قدرت شیطانی قرار دارند. شرکت دهها میلیونی مردم ایران و عراق در تشییع پیکر مطهر سردار بزرگ اسلام بخوبی نشان داد که «جبهه مقاومت» یک جریان منطقهای در برابر چند جریان منطقهای نیست بلکه تنها جریان حاکم بر قلوب و افکار مسلمانان در منطقه است. این منطقه، منطقهای مشابه مناطق دیگر نیست. به گواهی دهها رخداد بزرگی که در این حدود 300 سال در این منطقه افتاده و کانون تحولات جهان بوده است، این منطقه، قلب مناطق جهان است و مشکل آمریکا این است که انقلاب اسلامی در منطقه قلب جهان -Hartland- حکومت میکند.«این موضوع از سیطره یک دولت یا یک کشور فراتر است. این حاکمیت یک اندیشه و راه است و جمهوری اسلامی اگرچه نقطه مبدأ آن به حساب میآید اما مالک آن نیست تا بتوان با متهم کردن به نوعی ملیگرایی جلوی عمومی و ماندگار شدن آن را گرفت. از سوی دیگر این جبهه ضمن آنکه پر از نفرت از عملکرد و انگیزه و اهداف آمریکاییها و عوامل آنان است، از «اسلام ناب محمدی(ص)» دائما آبیاری میشود و یک رهبر «جامعالشرایط» در بالای سر آن قرار دارد که صدها بار برتری فکری و توان مدیریتی خود را در مصاف با همه دشمنان جبهه مقاومت به اثبات رسانده و امروز به رهبری مقبول در بین اهل سنت و شیعیان و سایر مردم تبدیل گردیده است. این جبهه در عین حال فرماندهان میانی و میدانی مقتدری مثل سردار شهید سلیمانی دارد که چه در مقام استراتژیسین و چه در مقام تاکتیکیسین ایدههای انقلابی و الهی را به خوبی میگیرند و به سرانجام پیروزمندانه میرسانند. این مشکل بزرگی برای جبهه استکبار و سلطه میباشد.جبهه مقاومت اگرچه از پشتیبانی دهها دولت هم برخوردار است اما جبههای دولتی نیست و با عمق وجود باورها، احساسات و اعتقادات همه مردم پیوند دارد و تحت تاثیر القائات قرار نمیگیرد.یومالله دیگر، حمله مقتدرانه جمهوری اسلامی به یک پایگاه مهم آمریکا در منطقه بود. حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در واکنش به اقدام جنایتکارانه و تروریستی آمریکا در معادلات نظامی، اقدامی «بسیار مهم» بود و این کاری نبود که دولت دیگری خود را قادر به انجام آن میدانست اما مهمتر از آن، شکسته شدن هیبت آمریکا بهعنوان قلب جبهه استکباری و نظام سلطه بود و به همین جهت هول و هراس ناشی از اقدام بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آمریکا فراتر رفت و به همه رگهای آلودهای که از حوزههای غربی، عربی و اسرائیلی به این قلب شریر خون میرساندند، سرایت کرد. بهت شدید ناشی از این اقدام در ریاض، تلآویو، پاریس، لندن و برلین بهگونهای بود که از قلبهای شیطانیشان به زبان آمد و مصداق اعجبت کفار شد.
با ۱۰راهکار بدون کمک خارجي اقتصاد ايران را نجات دهيد
رسالت:24 اقتصاددان در نامه به رئيسجمهور نوشتند: اينجانبان جمعي از اعضاي هيئت علمي دانشگاهها و پژوهشگران اقتصاد ايران، در پاسخ به فراخوان ضمني امروز شما، با حسن نيت و حسب وظيفه ملي، 10 راهکار کمهزينه و مؤثر در کوتاهمدت را که بدون تکيه بر خارج، ميتواند اقتصاد ايران را از بنبست فعلي نجات دهد تقديم ميکنيم:
- صدور مجوزهاي کسبوکار را سهل و انحصار دسترسي به شغل را حذف کنيد.2. همه سفارتخانههاي ايران را مأمور کنيد با تمام توان به کمک صادرکنندگان کالاها و خدمات ايراني بشتابند.3. بانکها را از خريد و نگهداري املاک و رقابت با يکديگر براي بالابردن نرخ سود سپرده منع کنيد.4. بازار سرمايه را مأمور کنيد با استفاده از ابزارهاي جديد مالي و تسهيل انتشار اوراق، نقدينگي موجود را بهسوي توليد هدايت کند.5. به سازمان «تأمين اجتماعي» دستور دهيد بهجاي فشار غيرقانوني بر واحدهاي توليدي براي تأمين مخارجش، هزينههاي زايدش را مهار کند و جلوي هدر رفتن منابعش را بگيرد.6. به بانک مرکزي دستور دهيد با روشهاي نوين جايگزين سوئيفت نظير رمزارزها، پيمانهاي پولي دوجانبه با شرکاي اصلي تجاري و... تحريمهاي بانکي کشور را کماثر کند.
- 7. وزارت کشور را مأمور کنيد با اجراي ماده 16 قانون بهبود محيط کسبوکار، براي توليدکنندگان کوچک ايراني، بازار و امکان فروش فراهم کند.8. در تصميم 3ماه پيشتان درباره بنزين بازنگري و دستورفرماييد سهميه بنزين، بهجاي هر خودرو، به هر کارت ملي تخصيص يابد و نرخ بنزين خارج از سهميه، از سازوکار عرضه و تقاضاي سهميهها بهدست آيد. با شناسنامهدار کردن همه تراکنشهاي بانکي و تلفيق بانکهاي اطلاعاتي موجود، از حدود 100هزار ميليارد تومان فرار مالياتي ثروتمندان جلوگيري و کسر بودجه موجود را جبران کنيد. فردي را هم که 7 سال پيش به شما تلقين کرد نبايد در حسابهاي شهروندان سرک کشيد، براي هميشه از خود برانيد.
- با تصويب و اجراي قانون ماليات بر عايدي سرمايه، تقاضاي سوداگري را از بازارهاي خودرو، مسکن، طلا و ارز بيرون کنيد تا سرمايههاي مردم بهجاي سوداگريهاي ضدتوليدي، بهسوي توليد هدايت شوند.خواهش ميکنيم به دستگاههاي اجرايي دستور فرماييد بدون فوت وقت اين سياستها را اجرا کنند تا با رونق ايجادشده در اثر آن، هم فشار اقتصادي بر اقشار کمدرآمد کاهش پيداکند و هم براي کثيري از جويندگان کار، شغل مناسب ايجاد شود.بديهي است توسعه روابط سياسي با همه دولتهايي که بهطور متقابل به کشور ما احترام ميگذارند هم، بهنفع اقتصاد ايران است و بايد همچنان در دستور کار دولت محترم باشد.
نظرات شما عزیزان: